همیشه تصور این بوده است که دادن پاداش بیشتر به پرسنل باعث ایجاد انگیزه در آنها می شود اما طبق تحقیقی که در کتاب آورده شده است حدود 50% آمریکایی ها دلبستگی خاصی به کار خود ندارند و صرفا از روی نیاز مالی مشغول فعالیت در شغلشان هستند.
در این دانابوک به سراغ کتاب انگیزه نوشته دنیل پینک رفتیم که از ایجاد انگیزه از زاویهای پنهان که پیشتر کمتر به آن توجه شده است، میپردازد.
پاداش بیشتر باعث انگیزه بیشتر نمیشود
پاداش می تواند کار جذاب و سرگرم کننده را به کار شاق تبدیل کند. می تواند بازی را به کار تبدیل کند و با کاهش انگیزه درونی می تواند درست مثل ردیف دومینوهایی که یکی پس از دیگری فرو می افتد عملکرد، خلاقیت، و حتی رفتار شرافتمندانه را نابود کند.
چیزی که مارا از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر خوشحال می کند پولی نیست که در می آوریم بلکه کاری است که مارا اقناع می کند.
بین دو کار مهندس طراح با 6هزار دلار حقوق در ماه و متصدی اخذ عوارض بزرگراه با 8 هزار دلار حقوق در ماه کدام را انتخاب می کنید؟
حدس می زنیم اولی، چون در انجام کار خلاق، پیچیدگی، آزادی در عمل و رابطه ای بین تلاش و پاداش وجود دارد و این ارزشش معمولا از پول برای ما بیشتر است.
(If-then Reward)
پرداخت پاداش مشروط (پرداخت پاداش منوط به تحقق یک هدف است)، ابزار تضمینی برای له و لورده کردن تفکر خلاق و پیشرفته است.
به جای اینکه تکیه بر هویج(اگر بیشتر بفروشی، می توانی خودروی نو بخری) و چماق (فروش کافی نداشته باشی، بیکار می شوی) چاره ای نداریم جز اینکه کار گروهی را تشویق کنیم، هدف بهتری بچینیم و جذابیت کار فروشندگی را بیشتر کنیم.
بدون حقوق و مزایای منصفانه (Baseline Reward)ایجاد هرگونه انگیزه، دشوار و اغلب غیر ممکن است.
ایجاد انگیزه درونی:
انگیزه درونی بدین معنی است که فرد برای انجام کاری یا بر عهده گرفتن مسئولیتی پاداش نمیخواهد، بلکه تنها لذت بردن از کارش برای ادامه آن کافی است.
کارمندانی که در تصیم گیری های شرکت مشارکت داده می شوند بیش از پیش انگیزه های درونی پیدا می کنند. مهم تر از آن اگر مشخص شود که فعالیت های فردی هر نفر برای عملکرد کل شرکت چقدر مهم و حیاتی است، هر کس برای وظایف خود اهمیت و ارزش قائل شده و نسبت با آن احساس تعهد خواهد کرد.
تلاش برای تغییر و بهبود چیزی در خود و جامعه، انگیزهای به مراتب رضایت بخش تر وانگیزانندهتر است. هر روز برای افراد بیشتر و بیشتری برخورداری از یک زندگی با چنین اهدافی، تبدیل به انگیزه و نیرو محرکه میشود. جالبتر آن است که ما نسبت به فعالیت هایی که خود داوطلبشان می شویم احساس مسئولیت و تعهد بیشتری می کنیم.
نتیجهگیری:
- داشتن انگیزه برای انجام کاری همانند سوخت برای یک وسیله نقلیه است.
- بدون توجه به اینکه ما دانشمند، صندوقدار یا مکانیک هستیم، زمانی بیشترین تعهد را به کارمان داریم که آزادی عمل بیشتری داشته باشیم.
- پینک در کتاب انگیزه بیان میکند که دادن پاداشهای مالی صرفا به ایجاد انگیزه کمک نمیکند و داشتن انگیزه درونی، آزادی عمل و هدف معنادار است که باعث ایجاد انگیزه میشود.