دنیایی که در آن زندگی میکنیم پر است از شرکتها و برندهایی که به امید پیشرفت و توسعه تشکیل میشوند اما اندکی پس از تشکیل، با علتهای متفاوت از ادامه سرباز میزنند و تسلیم شرایط میشوند. و چه بسا، بسیار کسبوکار قدیمی نیز هست که پس از سالها فعالیت تسلیم شرایط میشوند.
مدل ذهنی (Mental Model)یکی ار مهمترین عواملیست که میتوان آن را نقطه عطفی معنادار بین کسبوکارهای برنده و بازنده دانست.
غلامعلی سلیمانی بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره گروه صنعتی سولیکو(کاله)، نمونه بارز از فردی است که مدل ذهنی (Mental Model)او باعث شده در بحرانیترین شرایط، کسبوکار خود را تاسیس و توسعه داده است.
مدل ذهنی (Mental Model) به زبان ساده:
مدل ذهنی (Mental Model)همانند یک عینک یا لنزی بر روی چشمان ما قرار دارد که جهان بیرون را با آن نگاه میکنیم، در واقع مدل ذهنی (Mental Model)کاملا به خود فرد ارتباط دارد.
احتمالا برای شما پیش آمده که یک موضوع را در جمع مطرح میکنید و هرکس بر اساس برداشت خود و لنزی که با آن دنیا را نگاه میکند دیدگاه خود را مطرح میکند؛ این دیدگاه ممکن است، گاها 180 درجه متفاوت از دیدگاه ما باشد.
اینکه ما چگونه به دنیای اطرافمان و اتفاقات پیرامون آن نگاه میکنیم به مدل ذهنی (Mental Model) ما ما مرتبط است.
به طور مثال، ممکن است فردی نوسانات بازار ارز را یک تهدید برای کسبوکارش بداند و فرد دیگر آن را یک فرصت بداند.
شروع فعالیت گروه صنعتی سولیکو(کاله)
غلامعلی سلیمانی در زمان به وقوع پیوستن انقلاب سال 57و در زمانی که بسیاری از کسبوکارها تعطیل و مالکان آن مشغول واگذاری کسبوکارهای خود بودند، اولین محصول خود را تولید کرد.
او با دیدن کمبود سوسیس و کالباس و فرآورده های گوشتی در بازار تصمیم گرفت تا با خرید قسطی ماشین آلات کارخانههای در حال تعطیلی، شروع به تولید همبرگر در زیرزمین خانه شماره 99 خیابان آذربایجان کند.
او در روز ابتدایی توانست 197 همبرگر تولید کند که این عدد ظرف مدت 2 ماه به 40 هزار عدد در روز رسید.
و همان بنیانی شد برای تولید محصولات فرآورده گوشتی سولیکو.
در همان روزها بسیار افراد و شرکتهایی بودند که بنا به دلایل مختلف نتوانتسند به مسیرشان ادامه دهند و شاید اگر ما شرایط آن روزها را تجربه میکردیم تصمیماتی متفاوت، از آن چه که سلیمانی گرفت، میگرفتیم.
اما برای سلیمانی این موضوع نه تنها عاملی بازدارنده نبود، بلکه آن را فرصتی برای تولید محصول و توسعه کسبوکارش دید.
مدل ذهنی (Mental Model)چه کمکی به ما میکند؟
فرض کنید در محیط کار یا خانه با بحرانی موجه شدهاید، نحوه تعریف شما از این بحران، اولین اقدامی که برای حل بحران انجام میدهید و همچنین کلیه کسانی که در این بحران به وجود آمده را ذینفع و ذیضرر میدانید، همه و همه بر اساس مدل ذهنی ما شکل میگیرد.
در واقع مدل ذهنی (Mental Model) همان ساده شده جهان در ذهن ماست و ما در قالب این شکل ساده، پدیدهها، مفاهیم و عواملی را که مهم میدانیم، به یکدیگر ربط میدهیم و تصمیم میگیریم که هر کدام چقدر روی دیگری تاثیر دارند.
ما میتوانیم تا پایان عمر کتابهای توسعه فردی مطالعه کنیم اما ذرهای اثر در زندگی ما نداشته باشد چون آن لنزی که با آن به دنیای پیرامون خود نگاه میکنیم تغییری نکرده و هرآنچه میخوانیم و تجربه میکنیم از دریچه آن لنز عبور میکند.
با دیدن هدر رفتن یک دبه شیر کنار خیابان چه واکنشی انجام میدهید؟
شاید ما با دیدن تصویر یک زن روستایی که شیر اضافی خود را دور میریزد با او ابراز همدردی کنیم و خیلی ساده از کنار او عبور کنیم و شاید آن شیر را از او خریداری کنیم تا مجبور به دور ریختن آن نشود.
اما آیا این حرکت تاثیری در این دارد که فردا مجدد آن زن روستایی مجبور نباشد شیر اضافی خود را که به فروش نرفته، دور نریزد؟
معمولا ما با مدل ذهنی (Mental Model)که با آن به این نوع اتفاقات نگاه میکنیم باعث میشود که با آن زن روستایی ابراز همدردی کنیم اما چرایی این موضوع برایمان کنجکاو برانگیز نبوده است.
حال با لنزی به این موضوع نگاه میکنیم که هدفش حل معضل هدر رفت شیر است:
بیش از 30 سال قبل، سلیمانی در شهر زادگاهش آمل، با مشاهده دور ریختن شیر تازه توسط یک زن روستایی که علتش به فروش نرفتن آن بود، سعی در تلاش برای حل این معضل کرد و با همکاری یکی از دوستانش شروع به جمعآوری شیر تازه از روستاییان کرد تا آنها را به ماست تبدیل کند.
شروع این کار با جمع آوری 3 لیتر شیر تازه در روز ابتدایی شروع شد و امروزه این عدد به جمعآوری 2500 لیتر شیر تازه در روز میرسد که نه تنها از آمل و روستاهای آن، بلکه از بسیاری از شهرها و استانهای دیگر این جمعآوری شیر تازه انجام و به کارخانه آمل برای تولید فرآوردههای لبنی میآید.
نقشه راهی به نام مدل ذهنی (Mental Model)
مدل ذهنی (Mental Model) یک مدل علمی نیست، بلکه صرفا نقشهای است که ما در ذهن خود از دنیای واقعی ساختهایم. ما با استفاده از مدل ذهنیمان میکوشیم جهان را معنا کنیم و آن را بهتر بفهمیم.
احداث سالی یک کارخانه و ایجاد اشتغال، هدفی است که سلیمانی برای خود آن را انتخاب کرده و جهان را با این لنز برای رسیدن به اهدافش نگاه میکند و هیچ چیز مانع او برای رسیدن به هدفش نیست.
ما دیگر ارز نداریم!
در ابتدای دهه 90 دولت اعلام کرد که دیگر توانایی تامین ارز مورد نیاز برای شرکتها را ندارد و خود شرکتها باید ارز مورد نیازشان را تامین کنند.
سلیمانی در آن روزها تصمیم به انجام کاری گرفت که شاید تا آن روز اقدامی برایش نکرده بود و آن صادرات محصولات کاله برای تامین ارز مورد نیاز برای توسعه کسبوکارش بود.
او در اولین صادرات محصولاتش توانست 8هزار دلار ارز آوری داشته باشد که این عدد امروزه به 300 میلیون دلار در سال میرسد و توانسته محصولاتش را به کشورهایی صادر کند که شاید ما آنها را در ذهنمان غیر ممکن بدانیم، کشورهایی همچون ژاپن و آمریکا که نامشان با کیفیت و رقابت گره خورده است.
محدودیت در نگاه ما از دنیاست
سال 1397 و با خروج آمریکا از برجام و شرایط ملتهب بازار ارز که تا به امروز هم ادامه داشته است، احداث یک پالایشگاه شیر به ارزش 6هزار میلیارد تومان با هدف اشتغال و ارزآوری امریست غیر قابل باور که شاید با مدل ذهنی (Mental Model)ما همخوانی نداشته باشد.
اما احداث این پالایشگاه علاوه بر بینیازی کشور در امر واردات کره با تولید 70هزارتن کره، توانسته به اشتغال 5هزار نفر به صورت مستقیم و 50 هزار نفر به شکل غیر مستقیم کمک کند.
که این همان هدفیست که سلیمانی در جستجوی آن است، هدفی که هیچ چیز جلودار آن نیست وجهان را با لنزی میبیند که محدودیت در آن معنا ندارد.
سخن پایانی
مدل ذهنی (Mental Model) همانند یک نور در مسیرهای تاریک است که ما را به آن چیزی که میخواهیم هدایت میکند، میتوانیم دنیا را جایی بیرحم و غیر قابل کنترل بدانیم و تلاشی برای بهتر شدن آن نکنیم و یا میتوانیم آن را فرصتی برای پیشرفت و توسعه در راستای اهدافمان بدانیم و تمام اینها به مدل ذهنی (Mental Model) ما و اینکه دنیا را با چه لنزی میبینیم بستگی دارد.