طبق گزارش بلومبرگ، از هر 10 شرکتی که کسبوکار خود را آغاز میکنند، 8 شرکت در همان 18 ماه اول با شکست روبهرو میشوند. بگذارید یک آمار بزرگتر بدهیم، طبق سنجش موسسه SBA، هر ماه در کل جهان حدود 543000 کسبوکار متوسط و بزرگ جدید راهاندازی میشود که 3/2 آنها در دو سال اول با ورشکستگی و تعطیلی کامل مواجه میشوند. این آمارها بسیار بزرگ و دردآور هستند. اما علت چیست؟ عوامل کلیدی مهمی وجود دارد که کسبوکارها بخصوص آنهایی که به تازگی راهاندازی شدهاند، از خطر شکست زودهنگام در امان باشد. مجله Forbs، پنج عامل کلیدی را مطرح کرده که غالباً توسط مدیران کسبوکار به خوبی دیده نمیشوند اما آنها را میتوان از عوامل مهم شکست یک کسبوکار دانست. ما در این مطلب قصد داریم تا این عوامل پنهان شکست در کسبوکارها را برای شما مورد بررسی قرار دهیم.
1.دلایل راهاندازی کسبوکار شما اشتباه هستند
همه افراد فعال و علاقهمند به تجارت که صاحب ایدههای خوبی نیز هستند، دوست دارند تا کسبوکاری ایجاد کنند. اما بیش از 90% آنها دلایل کلی برای راهاندازی دارند. مواردی چون: علاقه، ایجاد اشتغال، بلند پروازی، پول و… . بیشتر آنها میخواهند مستقل باشند و برای کسی کار نکنند، اکثراً فکر میکنند که میتوانند درآمد خوبی کسب کنند یا تأثیر بزرگی در جهان بگذارند. نمیتوان گفت که موارد مورد اشاره، دلایل منطقی نیستند، اما قطعاً کافی هم نیستند. اگر شما به دلایل زیر کسبوکارتان را راهاندازی میکنید، قطعاً شانس موفقیت شما چند برابر خواهد بود:
- اگر شما پس از حداقل یک سال فکر کردن راجع به آن کسبوکار، میخواهید کاری را راهاندازی کنید که هم مسیر با علاقه، تحصیلات و دانش شماست و همچنین مطمئن هستید که خروجی آن، محصول متفاوتی از سایر رقباست. میتوانید دلیل محکمی برای راهاندازی آن کسبوکار داشته باشید.
- محصول شما قطعاً مشکلی را برطرف خواهد کرد. این بزرگترین فاکتور برای راهاندازی یک کسبوکار است. اگر مطمئن هستید و در تحقیقات قبل از راهاندازی خود به این نتیجه رسیدهاید که محصول شما، مشکل بزرگی را در بخش خود برطرف خواهد کرد. میتوان دلیل منطقی برای راهاندازی کسبوکارتان باشد.
در کنار این دلیلها، چند فاکتور فردی را نیز در نظر بگیرید که باید شخص خودتان از آن بهرهمند باشید تا دلایل راهاندازی کارتان را منطقیتر کند:
- اگر فرد بهانهگیری نیستید و فردی هستید که چالشها را میپذیرد و به دنبال راهحل است. میتوانید به راهاندازی کسبوکار فکر کنید.
- اگر فردی نیستید که دچار مشکلات جسمی و روحی است و در حال حاضر در شرایط بحرانی زندگی نمیکند. میتوانید به راهاندازی کسبوکار فکر کنید.
- اگر فردی نیستید که امیدش به عوامل بیرونی است و رؤیابافی میکند و بیشتر به خودتان متکی هستید. میتوانید به راهاندازی کسبوکار فکر کنید
2.انتخاب افراد اشتباه، مدیرت ضعیف
گزارشها نشان میدهد که بیشتر کسبوکارها به دلیل مدیریت ضعیف و انتخاب اشتباه افراد شکست میخورند. خوشبختانه برای این موضوع دو مثال بزرگ وجود دارد. زمانی که استیو جابز مدیر فروش شرکت کوکاکولا (در آن زمان) که اتفاقاً مطرحترین مدیر فروش در جهان بود را به شرکتش آورد، نتیجه آن بعد از چند سال اخراج خودش از اپل و سقوط سهام این شرکت بود. یا زمانی که ایلان ماسک توییتر را خرید و خودش قصد داشت مدیریت توییتر را بر عهده بگیرد، نتیجهاش، ایجاد خطر سقوط این پلتفرم و تغییرات اشتباه در این شرکت شد. وقتی که صحبت از مدیر ضعیف و یا انتخاب افراد اشتباه برای پستهای مختلف میشود، منظور این نیست که افراد حرفهای نباشند. منظور این است که این افرد متخصص برای شرکت شما، چشمانداز آن و مأموریتی که برای کسبوکار خودتان تعریف کردهاید مناسب نیست. این مسئله در کشورهای جهان سوم بسیار حادتر است. به این دلیل که در این کشورها، اکثرا فردی که کسبوکار را با سرمایهگذاری شخصی راه انداخته، خودش مدیریت آن را بر عهده میگیرد و تحمل این مسئله که او یک مدیر خبره را برای این کار انتخاب کند ندارد.
3.گسترش بیش از حد و سریع کسبوکار
یکی از مهمترین دلایل پنهان در شکست کسبوکارها، گسترش بیش از حد آنهاست. اغلب وقتی در شروع، شما با موفقیتهایی روبهرو میشوید، حس میکنید که به سرعت باید رشد کنید تا فرصتها را از دست ندهید. به این حالت روانی FOMO میگویند. فومو به معنای حس عقب ماندن از دیگران است. این درحالی است که تمامی شرکتهای موفق، تمرکز اصلی خود را بر رشد آهسته و پیوسته کسبوکار خود قرار میدهند. بخصوص در حوزه فناوری اطلاعات IT؛ شکستهایی که به خاطر رشد سریع و بیش از حد رخ میدهد بسیار بیشتر از حوزههای کاری دیگر است. رشد کسبوکار قبل از اینکه تمام شرایط آن برای شما محیا باشد و همچنین تمامی جوانب سنجیده شده باشد، یک خطر بزرگ محسوب میشود. مکدونالد زمانی که هنوز در دست برادران مکدونالد بود شروع به افزایش شعبههای خود کرد، بدون اینکه برنامه درستی برای مدیریت و نظارت بر آنها داشته باشد؛ نتیجه آن شکست تمام شعبههای مک دونالد در سراسر کشور شد.
4.عدم استفاده از مشاوران کسبوکار
شاید شما یک فرد بسیار باهوش و با استعداد باشید، شاید محصولی میخواهید وارد بازار کنید که نمونه آن وجود ندارد و منجر به انقلابی در صنعت خودتان باشد. شاید شما در حد داوینچی، انیشتین، جف بزوس و… باهوش باشید اما قطعاً شما علم کافی در زمینه مدیریت همه جانبه یک کسبوکار را ندارید. این مسئله بسیار طبیعی است زیرا مدیریت یک کسبوکار مسئلهای تخصصی است. بسیار دیده شده که کسبوکارهای زیادی با سرمایه مناسب و ایده فوق العاده جذاب، شکست خوردهاند. دلیل روشن است: آنها در زمینه تولید محصول یا خدمات خود متخصص هستند اما در زمینههای مختلف کسبوکار مانند مدیریت، بازاریابی، برندینگ و… تخصصی ندارند. همیشه وجود یک تیم مشاوره کسبوکار برای برنامهریزی، ایجاد و پیگیری راهبردها، بازاریابی و مشاورههای تخصصی، در کنار کسبوکارها بخصوص شرکتهایی که تازه تأسیس هستند لازم است. وجود چنین مشاورانی حتی قبل از راهاندازی کسبوکار نیز ضروری است. اما متأسفانه بیشتر افرادی که اقدام به راهاندازی کسبوکارشان میکنند این مسئله را ندادیدِ میگیرند.
5.عدم توجه به بازاریابی دیجیتال
به عبارت ساده، امروزه هر کسبوکاری که راهاندازی میشود نیاز به یک تیم بازاریابی دیجیتال دارد تا بتواند در فضای وب و رسانههای اجتماعی فعالیت کند. بر اساس گزارش فوربس، شرکتهایی که در آمریکا، تمرکز ویژهای بر فعالیت در عرصه اینترنت دارند تا 15% بیشتر از رقیبهای خود موفق به کسب درآمد میشوند. هر کسبوکاری که راهاندازی میکنید حداقل به یک وب سایت حرفهای کاربر محور و حضور فعال در شبکههای اجتماعی اصلی نیاز دارد. امروزه اکثر مسیرهای تبلیغات، برندینگ و تعامل با جامعه هدف مشتریان، در فضای اینترنت رخ میدهد و شما باید به صورت تخصصی از این پلتفرمها برای معرفی، تبلیغات، ارتباط با مشتری، برندینگ و توسعه کسبوکار خود استفاده کنید. چشمپوشی از حضور در مهمترین فضای مورد اعتماد مردم یعنی اینترنت به معنای دلیلی محکم برای ورشکستگی کسبوکار شما خواهد بود.
نتیجه
وقتی صحبت از موفقیت هر کسبوکار جدیدی میشود، شما یعنی صاحب کسبوکار در نهایت “راز” موفقیت خود هستید. برای بسیاری از صاحبان کسبوکار موفق، شکست هرگز یک گزینه نبوده. این افراد که با انگیزهی بالا و طرز فکر مثبت، خود را مسلح کردهاند؛ شکست را تنها فرصتی برای یادگیری و رشد میدانند. بیشتر میلیونرهای خودساخته هوش متوسطی دارند. چیزی که آنها را متمایز میکند، گشودگی آنها به دانش جدید و تمایل آنها به یادگیری و انجام هر کاری، برای موفقیت است.