“تفاوت میان کارمندانی که با ذهنیت موسس کار میکنند با سایرین به اندازه تفاوت میان والدین دلسوز با پرستار ناراضی کودک است”
برگرفته از کتاب ذهنیت موسس اثر کریس زوک و جیمز آلن
ترجمه و انتشار: نشر آریانا قلم
اکثر موسسان، نخستین فروشنده یا نخستین تولید کننده در سازمان خود بودهاند.
طبق تحقیق انجام شده در کتاب، سازمانهایی که موسس آن با رویکرد ذهنیت موسس آن را اداره میکنند احتمال موفقیت بیشتری دارند.
“اما شرط کافی و لازم داشتن ذهنیت موسس است نه صرفا موسس بودن”
مثال از ذهنیت موسس
گاهی با تعریف و تمجید از یک رستوران تصمیم میگیریم تا به آن رستوران برویم. اما به محض ورود، در برخورد ابتدایی با گارسون رفتاری از او میبینیم که مطابق تصوراتمان نبوده و باعث نارضایتیمان میشود. حتی پس از میل کردن یک غذای با کیفیت در یک محیط دلنشین، با دلی چرکین آنجا را ترک میکنیم و معمولا به دیگران هم توصیه به نرفتن به آنجا میکنیم.
با اینکه مالک رستوران سعی در ایجاد یک فضای دلنشین در بهترین نقطه شهر به همراه با کیفیتترین غذا را داشته، اما یک رفتار ناخوشایند از گارسون باعث نادیده گرفته شدن تمامی تلاشها شده است.
“گارسون در اینجا خط مقدم کسبوکار شماست”
نقش آموزش در سازمان
با آموزش و تلاش برای رشد و شکوفایی کارکنان خود میتوانید به رشد آنها کمک کنید؛ زیرا کارکنان یا همان افراد خط مقدم کسبوکار شما، قهرمانان کسبوکار شما هستند.
کتاب ذهنیت موسس به تفصیل به این موضوع میپردازد که این نوع نگرش تا چه حد میتواند به رشد و توسعه کسبوکار کمک کند و هر لحظه که فکر کنیم کسبوکار به بلوغ رسیده، همان لحظه مرگ کسبوکار است و این نکته حائز اهمیت است که رشد به تدریج کاهش نمییابد بلکه مثل سنگ فرو میافتد.
“مالک رستوران پرورش دهید نه گارسون”
طبق یکی از پژوهشهای صورت گرفته، فقط 13 درصد از کارکنان یه سازمانی که در آن کار میکنند احساس دلبستگی یا تعهد هیجانی دارند. این عدد هشدار دهنده است و البته نشان از فرصتی دارد که پیشروی شرکتهاست.
فرصت ترغیب کردن و انگیزاندن کارکنان با توسل به ذهنیت موسس.
تفاوت میان کارمندانی که با ذهنیت موسس کار میکنند با سایرین به اندازه تفاوت میان والدین دلسوز با پرستار بچه ناراضی است.